rishe 

yek lahzeh

یک شعر می تواند در لحظه بدرخشد
یک گل می تواند یاد اور یک رویا با شد

یک درخت می تواند اغاز یک جنگل باشد
یک پرنده می تواند قاصد و پیک بهار باشد


یک لبخند می تواند اغازگر یک دوستی باشد
یک دست دادن صمیمی می تواند روح و جان ما را به درجات بالا ببرد
یک ستاره می تواند راهنمای یک کشتی در دریا باشد

یک رای می تواند سرنوشت یک ملت را تغییر دهد
یک پرتو از افتاب م تواند باعث روشنایی یک خانه شود
یک شمع می تواند با نور و روشنی اش تاریکی و ظلمت را از بین ببرد
یک لبخند می تواند بر دلتنگی و افسردگی پیروز شود.

هر سفر باید با یک قدم اغاز شود
امید داشتن روح و روان مارا زنده نگه می دارد
یک قلب می تواند بفهمد چه چیزی درست است
یک زندگی میتواند متفاوت باشد

*******************************************************************

email :majidman77@yahoo.com

منتظر نظرات شما هستم

مجيد

sebil koloft 

nice girl 

bokhr bokhor ! 

yadbode amin 

halite

Halite :: Halite
نازنين بدجوري من خاطرخواتم حاليته حاليته آره من عاشق جفت چشاتم حاليته حاليته نازنين بدجوري من خاطرخواتم حاليته حاليته آره من عاشق جفت چشاتم حاليته حاليته اگه عاشقي همينه آره من عاشقو دلسپردتم عاشق سادگي و اون قلب پر محبتم نازنين بدجوري من خاطرخواتم حاليته حاليته آره من عاشق جفت چشاتم حاليته حاليته اگه بهت بر نخوره ميخوام بگم دوست دارم دلم فقط مال توئه تو زندگيم تو رو دارم آره اگه بهت بر نخوره ميخوام بگم دوست دارم دلم فقط مال توئه تو زندگيم تو رو دارم نازنين بدجوري من خاطرخواتم حاليته حاليته آره من عاشق جفت چشاتم حاليته حاليته نفسات گرمه منو تا اوج خورشيد ميبره صحبتات منو به دشت عشق و اميد ميبره بذار راحتت كنم عاشق سادگيت شدم عاشق صداقتت من توي عاشقيت شدم بذار راحتت كنم عاشق سادگيت شدم عاشق صداقتت من توي عاشقيت شدم نازنين بدجوري من خاطرخواتم حاليته حاليته آره من عاشق جفت چشاتم حاليته حاليته اگه بهت بر نخوره ميخوام بگم دوست دارم دلم فقط مال توئه تو زندگيم تو رو دارم آره اگه بهت بر نخوره ميخوام بگم دوست دارم دلم فقط مال توئه تو زندگيم تو رو دارم نازنين بدجوري من خاطرخواتم آره من عاشق جفت چشاتم نازنين بدجوري من خاطرخواتم حاليته حاليته آره من عاشق جفت چشاتم حاليته حاليته

*************************

*************

مجيد

email:majidman77@yahoo.com

email:majidman77@yahoo.com

email2:majidman77@gmail.com

divare del

zendegi

زندگي چيزي بود ،مثل يك بارش باران ، يك چنار پر سار
زندگي درآن وقت ، صفي از نور و عروسك بود

يك بغل آزادي بود
زندگي در آن وقت ، حوض موسيقي بود

*****************************

********************

**********

*****

**

*

نوشته شده توسط مجيد

hanooz be yadetam

فکرشو نکن بفکرتم حالا حالا ها عاشقتم

تنها تو نیستي ادمی منم همش بیادتم

فکر نکنی که نیستی یه وقت تو روزگارم

هنوز توی نفسها م عطر تنت رو دارم

بعشق دیدن تو یار قشنگو ماهم

بار سفر رو بستم همین روزا تو راهم

منم همش دلواپسو دل نگرون حالتم

فکر نکنی ای نازنین که فارغ از خیالتم

منم همش دلواپس خاموشی چراغتم

دل ناگرون پائیز قناریای باغتم

فکرشو نکن بفکرتم حالا حالا ها عاشقتم

تنها تو نیستي ادمی منم همش بیادتم

دنیا به این قشنگی بودو من خبر نداشتم

تموم گلهاش رنگی بودو من خبر نداشتم

فکرشو نکن بفکرتم حالا حالا ها عاشقتم

تنها تو نیستي ادمی منم همش بیادتم

************************

email: majidman77@yahoo.com

meshki 

paeez 

key to my heart 

khazan 

elahe naz

باز اي الهة ناز ، با دل من بساز كين غم جانگداز ، برود ز برم
گر دل من نياسود ، از گناه تو بود بيا تا ز سر، گنهت گذرم
باز ، مي كنم دست ياري ، به سويت دراز
بيا تا غم خود را ، با راز ونياز، ز خاطر ببرم
گر نكند تير خشمت ، دلم را هدف
به خدا همچو مرغ ، پر شور وشعف به سويت بپرم
آن كه او ، زِ غمت ، دل بندد ، چون من كيست ؟
ناز تو ، بيش از اين بهر چيست؟
تو الهة‌نازي ، در بزمم بنشين
من تو را وفادارم ، بيا كه جز اين ، نباشد هنرم
اين همه بي وفايي ، ندارد ثمر
به خدا اگر از من ، نگيري خبر ، نيابي اثرم

*************************************

نوشته شده توسط مجيد

دروغ سرنوشت

کردند ننگ و زشت ديديم ظلم و جورگفتند سرنوشت گفتيم سرنوشت
اين رسم آدميست اين رانده از بهشت هر آنچه خواست کردبا نام سرنوشت
با من خطا نمود بی عشق و بی وفا بد ذات و بدسرشت
گفتم چنين ستم با من روا نبودگفتا نه از من است ايزد چنين نوشت!***اين رانده از بهشت هر آنچه خواست کرد با نام سرنوشت***وقتی که شب رسيد زخم سه تيغ دوست ديرينه يار رادر جای کشته بود
انصافتان کجاست؟آيا چنين سترگ اين قصه های تلخ ، ايزد نوشته بود؟؟

نوشته شده توسط مجيد

ghasam

ghasam

قسم نخور به جونم كه بي قسم ميدونم نور ستاره ي تو رفته از آسمونم
چشام اشکی نداره به پاي تو بباره يه قلب پاره پاره قسم خوردن نداره

نگيني بودي بر انگشتر من اميدي در دل عاشق تر من
تو كه آتش زدي بر هستي من به باد دادي چرا خاكستر من
تو كه با قلب عاشق مي پريدي شكستي پس چرا بال و پر من؟
چرا ميخواي قسم هاي دروغين بشه يكباره ديگه باور من

قسم نخور به جونم كه بي قسم ميدونم نور ستاره ي تو رفته از آسمونم
چشام اشکی نداره به پاي تو بباره يه قلب پاره پاره قسم خوردن نداره
تو دنيائي كه آوار مصيبت با دستاي تو ريخته بر سر من
چرا ميخواي بدونم با يه حسه حقيقي هستي يار و ياور من

تو كه بيگانه هستي با سپيدي تو كه دلبستگيهامو نديدي
در اين بازار داغ نا اميدي ترو باور كنم با چه اميدي

قسم نخور به جونم كه بي قسم ميدونم نور ستاره ي تو رفته از آسمونم
چشام اشکی نداره به پاي تو بباره يه قلب پاره پاره قسم خوردن نداره

نگيني بودي بر انگشتر من اميدي در دل عاشق تر من
تو كه آتش زدي بر هستي من به باد دادي چرا خاكستر من
تو كه با قلب عاشق مي پريدي شكستي پس چرا بال و پر من؟

چرا ميخواي قسم هاي دروغين بشه يكباره ديگه باور من

نوشته شده توسط مجيد

ghorob

دلم گرفته ، فرياد رسي هست ؟

dont hate me 

seven hearts

دهانت را مي‌بويند

مبادا كه گفته باشي دوستت مي‌دارم

دلت را مي‌بويند

روزگار غريبي‌ست، نازنين

و عشق را

كنار تيرك راه بند

تازيانه مي‌زنند

عشق را در پستوي خانه نهان بايد كرد

در اين بن بست كج و پيچ سرما

آتش را به سوختبار سرود و شعر

فروزان مي‌دارند

به انديشيدن خطر مكن

روزگار غريبي‌ست، نازنين

آنكه بر در مي‌كوبد شباهنگام

به كشتن چراغ آمده است

نور را در پستوي خانه نهان بايد كرد

آنك، قصابانند

بر گذرگاه‌ها مستقر

با كنده و ساطوري خونالود

روزگار غريبي‌ست، نازنين

و تبسم را بر لب‌ها جراحي مي‌كنند

و ترانه را بر دهان

شوق را در پستوي خانه نهان بايد كرد

كباب قناري

بر آتش سوسن و ياس

روزگار غريبي‌ست، نازنين

ابليس پيروز مست

سور عزاي ما را بر سفره نشسته است

خدا را در پستوي خانه نهان بايد كرد

كاش ميشد عشقم را پنهان كنم

كاش عاشق نمي شدم

نوشته شده توسط مجيد

تفاوت هاي دوست داشتن و عشق

هنگام ديدن كسي كه عاشق او هستيد تپش قلب شما زياد شده و هيجان زده خواهيد شد اما هنگامي كه كسي را مي بينيد كه آنرا دوست دارد احساس سرور و خوشحالي مي كني

هنگامي كه عاشق هستيد زمستان در نظر شما بهار است وليكن وقتي كسي را دوست داري زمستان فقط فصلي است زيبا

وقتي به كسي كه عاشق هستيد نگاه مي كنيد خجالت مي كشيد وليكن هنگامي كه به كسي كه دوستش داريد نگاه مي كنيد لبخند خواهيد زد

وقتي در كنار معشوق خود هستيد نمي توانيد هر آنچه در ذهن داريد بيان كنيد اما در مورد كسي كه دوستش داريد شما توانائي آنرا داريد

شما نمي توانيد به چشمان كسي كه عاشقش هسيد مستقيم و طولاني نگاه كنيد (زل بزنيد) اما مي توانيد در حالي كه لبخند بر لب داريد مدتها به چشمان فردي كه دوستش داريد نگاه كنيد

وقتي معشوق شما گريه مي كند شما نيز گريه خواهيد كرد و اما در مورد كسي كه دوستش داريد سعي بر آرام كردن او مي كنيد

احساس عاشق بودن و درك آن از طريق نگاه (ديدن) است اما درك دوست داشتن بيشتر از طريق شنوائي است از طريق ابراز علاقه به صورت كلامي

شما مي توانيد يك رابطه دوستي را پايان دهيد اما هرگز نمي توانيد چشمان خود را بر احساس عاشق بودن ببنديد چرا كه حتي اگر اين كار را هم بكنيد عشق همچنان قطره‌اي در قلب شما و براي هميشه باقي خواهد ماند

دل به نگاه اولين گشت اسير چشم تو زخم دگر چه مي زني صيد به خون تپيده را

حالا آيا باز هم نمي توان تو چشم طرف عشق رو ديد؟

love & hate حتماً بخونه

نوشته شده توسط مجيد

tiger  

wrestling of woman 

ye doornama az khoram abad 

fadat

عاشقم من عاشقی بی قرارم

کس ندارد خبر از دل زارم

آرزویی جز تو، در دل ندارم

من به لبخندی از تو خرسندم

مهر تو ای مه، آرزومندم

بر تو پابندم

از تو وفا خواهم

من ز خدا خواهم

تا به رهت بازم جان

تا به تو پیوستم

از همه بگسستم

بر تو فنا سازم جان

نوشته شده توسط مجيد

tardid

YEK ROZE BE YAD MANDANI

ای مه من، ای بت چين ای صنم . لالـه رُخ، زهره جبين ای صنم،تا به تـو دادم دل و دين ای صـنم , برهمه كس گشته يقين ای صنم،من زتو دوری نتوانم ديگر , جانم , وزتو صبوری نتوانم ديگر، بيا حبيبم، بيا طبيبم

هر كه تو را ديده ز خـود دل بريد , رفته ز خود، تا كه رُخَت را بديد،تير غمت، چون به دلِ من رسيد , همچو بگفتم كه همه كس شنيد،من زتو دوری نتوانم ديگر , جانم , وزتو صبوری نتوانم ديگر) بيا حبيبم، بيا طبيبم)
ای نفـسِ اُنـسِ تـو احيای من ،چون تويی امروزه مسيحای من ،حالت جمعی­تو­پريشان­كنی , وای به حال دل شيدای من
من زتو دوری نتوانم ديگر , جانم , وزتو صبوری نتوانم ديگر، بيا حبيبم، بيا طبيبم

نوشته شده توسط مجيد

khone tekoni dar edareh 

best

جملات پر از معنا

بهشت نيز در تنهايي ديديني نيست.دانته
بياييد با آنان سخن نگوييم، فقط به آنان بنگريم و بگذريم. دانته
تنها تو مي تواني كه آرامش را در اندرون خويش سكنا دهي. مارتينا ري كوك
تا از قلب دشواريها گذر نكني هرگز توان و قدرت نيابي. كولين مك كارتي
عاشق بودن يعني خوشبختي خود را با خوشبختي ديگران توام كردن. لوبريست
قمار باز به ترتيب چهار چيز خود را از دست مي دهد: پول ، وقت، وجدان و زندگي. پنياكوو
بنياد ايمان را بيم ويران مي كند. از هراس در گذر. كتلين.ا. برين
زندگي بدون هدف ، چرخ رندگي را به دست قضا و قدر سپردن است.
گرامي ترين و زيباترين ها در جهان نه ديده مي شوند و نه حتي لمس مي شوند.آنها را تنها بايد در دل حس كرد. هلن كلر
عشق تنها مرضي است كه بيمار از آن لذت مي برد. افلاطون
هيچگاه مگذار شب و روز بدون عبادت بگذرد و هميشه به ياد آر انچه را خداوند انجام داده است. شكسپير
به مشكلهايتان بخنديد تا هميشه موضوعي براي خنديدن داشته باشيد. سين كدول
دانش همشه از پي ناداني مي ايد. از همين رو بايد از آنچه نمي دانيم به شوق آييم.
پيروي و پيشرفت ملك بلا مانع كساني است كه داراي استقامت ثبات قدم باشند. گوته
هر انچه پشت سر داريم و هر آنچه پيش رو داريم در قياس با آنچه در درون ما نهفتخه است ، حقير و ناچيز است. رالف والدر امرسون
روحشان غمناك خواهد بود انانكه زندگي شان را بدون ستايش و سرزنش گذرانده اند. دانته
نه گفتن ما به آري گفتنمان معنا مي دهد.
اگر داراي قلب مهربان نباشيم هرگز نمي توانيم عادل باشيم. دوناك
تنها نشان زندگي رشد كردن است. كاردينال نيوتن
زندگي با عشق هر گز ملا اور نخواهد بود. ل.ف.پ
هرگز اميد را از كف مده آنگاه كه چيز ديگري براي دادن در كف نداري. نانسي سيمس
ارزانترين چيزها مهرباني است كه به كار بردن ان مستلزم كمترين ناراحتي و فداكاري است. اسمايلز

نوشته شده توسط مجيد

كاش مي شد هيچ كس تنها نبود
كاش مي شد ديدنت رويا نبود

گفته بودي با تو مي مانم ولي
رفتي و گفتي كه اينجا جا نبود

سالهاي سال تنها مانده ايم
شايد اين رفتن سزاي ما نبود

باز هم گفتي كه فردا مي رسي
كاش روز ديدنت فردا نبود

نوشته شده توسط مجيد

yek sabad arezoye kaal 

two hearts for love 

love

براي دوست داشتن دو قلب لازم است
قلبي كه دوست بدارد و قلبي كه دوستش بدارند

قلبي كه هديه كند و قلبي كه بپذيرد
قلبي براي تو و قلبي براي آن كسي كه
خود را در آغوش او آرام بيابي

نوشته شده توسط مجيد (only for ramo)