♥خرم آباد ♥ دیار من♥

Wednesday, May 11, 2005

ghasam

ghasam

قسم نخور به جونم كه بي قسم ميدونم نور ستاره ي تو رفته از آسمونم
چشام اشکی نداره به پاي تو بباره يه قلب پاره پاره قسم خوردن نداره
نگيني بودي بر انگشتر من اميدي در دل عاشق تر من
تو كه آتش زدي بر هستي من به باد دادي چرا خاكستر من
تو كه با قلب عاشق مي پريدي شكستي پس چرا بال و پر من؟
چرا ميخواي قسم هاي دروغين بشه يكباره ديگه باور من

قسم نخور به جونم كه بي قسم ميدونم نور ستاره ي تو رفته از آسمونم
چشام اشکی نداره به پاي تو بباره يه قلب پاره پاره قسم خوردن نداره
تو دنيائي كه آوار مصيبت با دستاي تو ريخته بر سر من
چرا ميخواي بدونم با يه حسه حقيقي هستي يار و ياور من
تو كه بيگانه هستي با سپيدي تو كه دلبستگيهامو نديدي
در اين بازار داغ نا اميدي ترو باور كنم با چه اميدي

قسم نخور به جونم كه بي قسم ميدونم نور ستاره ي تو رفته از آسمونم
چشام اشکی نداره به پاي تو بباره يه قلب پاره پاره قسم خوردن نداره

نگيني بودي بر انگشتر من اميدي در دل عاشق تر من
تو كه آتش زدي بر هستي من به باد دادي چرا خاكستر من
تو كه با قلب عاشق مي پريدي شكستي پس چرا بال و پر من؟
چرا ميخواي قسم هاي دروغين بشه يكباره ديگه باور من
نوشته شده توسط مجيد

0 Comments:

Post a Comment

<< Home