!قدرش ندانستم
شگفتا :
وقتی که بود نمی دیدم
وقتی می خواند نمی شنیدم
وقتی که دیدم که نبود
وقتی شنیدم که نخواند!
چه غم انگیزاست وقتی چشمه سردو زلال
در برابرت، می جوشد و می خروشد
و می خواند ومی نالد، تشنه آتش باشی ونه آب،
و چشمه خشکید , از آن آتش که تو
تشنه آن بودی بخار شد و به هوا رفت،
و آتش کویر را تافت، و در خود گداخت واز زمین آتش
روئید واز آسمان آتش بارید تو تشنه آب گردی و
تشنه آتش وبعد، عمری گداختن ازغم نبودن کسی
که تا بود از غم نبودن تو می گداخت
وقتی که بود نمی دیدم
وقتی می خواند نمی شنیدم
وقتی که دیدم که نبود
وقتی شنیدم که نخواند!
چه غم انگیزاست وقتی چشمه سردو زلال
در برابرت، می جوشد و می خروشد
و می خواند ومی نالد، تشنه آتش باشی ونه آب،
و چشمه خشکید , از آن آتش که تو
تشنه آن بودی بخار شد و به هوا رفت،
و آتش کویر را تافت، و در خود گداخت واز زمین آتش
روئید واز آسمان آتش بارید تو تشنه آب گردی و
تشنه آتش وبعد، عمری گداختن ازغم نبودن کسی
که تا بود از غم نبودن تو می گداخت
*****************************
نوشته شده توسط مجيد 29/9/86
نوشته شده توسط مجيد 29/9/86