دروغ سرنوشت
کردند ننگ و زشت ديديم ظلم و جورگفتند سرنوشت گفتيم سرنوشت
اين رسم آدميست اين رانده از بهشت هر آنچه خواست کردبا نام سرنوشت
با من خطا نمود بی عشق و بی وفا بد ذات و بدسرشت
گفتم چنين ستم با من روا نبودگفتا نه از من است ايزد چنين نوشت!***اين رانده از بهشت هر آنچه خواست کرد با نام سرنوشت***وقتی که شب رسيد زخم سه تيغ دوست ديرينه يار رادر جای کشته بود
انصافتان کجاست؟آيا چنين سترگ اين قصه های تلخ ، ايزد نوشته بود؟؟
کردند ننگ و زشت ديديم ظلم و جورگفتند سرنوشت گفتيم سرنوشت
اين رسم آدميست اين رانده از بهشت هر آنچه خواست کردبا نام سرنوشت
با من خطا نمود بی عشق و بی وفا بد ذات و بدسرشت
گفتم چنين ستم با من روا نبودگفتا نه از من است ايزد چنين نوشت!***اين رانده از بهشت هر آنچه خواست کرد با نام سرنوشت***وقتی که شب رسيد زخم سه تيغ دوست ديرينه يار رادر جای کشته بود
انصافتان کجاست؟آيا چنين سترگ اين قصه های تلخ ، ايزد نوشته بود؟؟
نوشته شده توسط مجيد


0 Comments:
Post a Comment
<< Home