♥خرم آباد ♥ دیار من♥

Tuesday, May 29, 2007

كسي مرا نمي جويد

کسی ما را نمی جو يد

++++++++++++++++++++++++++++++++
کسی ما را نمی پرسد. کسی تنها يی ما را نمی گريد.
دلم در حسرت يک دست.
دلم در حسرت يک دوست.
دلم در حسرت يک بی ريای مهربان مانده است.
کدامين يار ما را می برد.
تا انتهای باغ بارانی.
کدامين اشنا ايا
به جشن چلچراغ عشق دعوت می کند ما را.
واما با توام
ای انکه بی من
مثل من
تنهای تنهايی
تو که حتی شبی را هم
به خواب من نمی ايی.
تو حتی روزهای تلخ نامردی.
نگاهت.
التيام دستهايت را
دريغ از ما نمی کردی.
من امشب از تمام خاطراتم .
با تو خواهم گفت.
من امشب با تمام.
کودکی هايم برايت اشک.
خواهم ريخت
من امشب
دفتر تقويم عمرم را
به دست عاصی دريای نا ارام خواهم داد
همان دريا که می گفتی.
تو را در من تجلی می کند.
ای دوست.
همان دريا که بغض شکوه ها يم.
در گلوی موج خيزش زخم بر ميداشت.
واما با تو ام .
ای انکه بی من مثل من
تنهای تنهايی
کدامين يار ما را می برد
تا انتهای باغ بارانی...

+++++++++++++++++++++++++++++++++++++

+++++++++++++++++++++++++++++++++++++


نوشته شده توسط مجيد 86/3/8

2 Comments:

  • At 5:25 PM, Anonymous Anonymous said…

    didi toro khoda -- ajab shir to shirie -- ma ke nafahmidim ki be kie -- age fahmidi hatman be ma ham bego

     
  • At 12:27 AM, Anonymous Anonymous said…

    rast mige baba kheili kir tu kir shode,yeki ham be ma bege inja che khabare.........

     

Post a Comment

<< Home