قرار
دلم که با خواندن گنجشکي شاد است شکسته
و تمامي راه ها در پيچ پيچ خود به هيچ مي رسند
من آن شاه سفيد تنهايم
که در هجوم مهره هاي سياه بي پناه مانده است
روزي که بي هيچ قرار ديداري منتظري خواهد آمد
تا ميخک و دردهاي تازه برايت بياورد
شعري را که هرگز نگفته اي بشنود
و باغچه را با تو ريحان بکارد روزي
شايد همين فردا
*****************************************
نوشته شده توسط مجيد 5/11/85


4 Comments:
At 11:03 PM,
Anonymous said…
امشب چراق شبهايم خاموشند مهتاب شبانه ام به خواب رفته اسمان بي ستاره ام ابري است و چشمه چشمانم پر از اشك دلتنگي است در كوچه باغ بي كسي ام دلتنگ يك عابرم و يك پرنده مهاجر ..............................تو خواهي امد
At 1:43 PM,
Anonymous said…
اگر ماه بودم به هر جا كه بودم ،سراغ تو را از خدا مي گرفتم و گر سنگ بودم به هر جا كه بودم سر
راهگذار تو جاي مي گرفتم.اگر ماه بودي شبي شايد به صد ناز لب بام من مي نشستي وگر سنگ
بودي مرا مي شكستي،مي شكستي
At 1:52 PM,
Anonymous said…
اي ول
هميشه اولين و بهتريني
At 2:02 PM,
Anonymous said…
salam agha majid,chera vebe mohandes baz nemishe chikaresh kardi!?????
Post a Comment
<< Home